گاه نوشت های یک آبی/بنفش

ساخت وبلاگ

سایت های کتاب، سایتهای مقالات، سایت های پژوهشی، سایت های هنری و کاردستی و شاید شعر همه ی چیزی ست که اگر تلگرام و اینستاگرام - نمایش آنچه دارم و هستم- نباشند به دنبالشان می روم تا چیزی شوم که از درون می خواهم باشم.


برچسب‌ها: دلخوشی ها کم نیست
+ نوشته شده در  پنجشنبه ۱ تیر ۱۳۹۶ساعت 3:49 PM  توسط violet  | 
گاه نوشت های یک آبی/بنفش...
ما را در سایت گاه نوشت های یک آبی/بنفش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : iblueviolete بازدید : 61 تاريخ : يکشنبه 22 مرداد 1396 ساعت: 6:39

آسمان آبی، خنکی بعد از باران یا بویِ خاک، چای خوش طعم یا سکوت، هیچ کدام برای معنایی ندارند وقتی قلبی زخم خورده دارم و هیچ آشنایی که دستش به یاری دراز شود ندارم. هر شب به خودم می گویم که تو هستی و هرجا هستی باش، فقط باش...


برچسب‌ها: فرفروک, بیلیبیلی
+ نوشته شده در  جمعه ۲ تیر ۱۳۹۶ساعت 8:50 PM  توسط violet  | 
گاه نوشت های یک آبی/بنفش...
ما را در سایت گاه نوشت های یک آبی/بنفش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : iblueviolete بازدید : 74 تاريخ : يکشنبه 22 مرداد 1396 ساعت: 6:39

وقتی تایپ می کنم نیازی ندارم به صفحه ی لپ تاپ نگاه کنم. انگشتهام جای حروف را بلدند و این را مدیون علاقه ی زیاد دوران کودکی ام به تایپ کردن هستم و البته در مرحله ی دوم به کیبوردم که حروف فارسی رویش هک نشده اند. گفتم که نیازی به نگاه کردن به کیبورد ندارم، اما وقتی در تاریکی شبهای اتاق شروع به تایپ کر گاه نوشت های یک آبی/بنفش...
ما را در سایت گاه نوشت های یک آبی/بنفش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : iblueviolete بازدید : 45 تاريخ : يکشنبه 22 مرداد 1396 ساعت: 6:39

[... نمی دونم کی بود که می گفت تو شب همه چیز واضح تره. پررنگ تر و وحشی تر. وقتی شبا خوابم نمیبره و به یه سری چیزا فکر می کنم اونا رو واقعی تر از همیشه می بینم. واقعیت هایی که توی روز چندان دردناک نیستن یا انگار پوشیده شدن. اما توی شب، لُخت به نظر می رسن و همین د گاه نوشت های یک آبی/بنفش...
ما را در سایت گاه نوشت های یک آبی/بنفش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : iblueviolete بازدید : 58 تاريخ : يکشنبه 22 مرداد 1396 ساعت: 6:39

از این گونه

بی اشک

به چه می گریی؟

مگر آن زمستان خاموش خشک

در من است.

به هر اندازه که بیگانه وار

به شانه برت سر نهم

سنگ باری آشناست

سنگ باری آشناست غم.

 

احمد شاملو

+ نوشته شده در  یکشنبه ۱۸ تیر ۱۳۹۶ساعت 11:59 AM  توسط violet  | 
گاه نوشت های یک آبی/بنفش...
ما را در سایت گاه نوشت های یک آبی/بنفش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : iblueviolete بازدید : 88 تاريخ : يکشنبه 22 مرداد 1396 ساعت: 6:39

تابستان 95 را در اتوبوس و فست فود گذراندم. ساعت هفت و نیم/هشت غروب از اتوبوس پیاده می شدم و با کوله  -و گاهی چمدان - به نزدیک ترین فست فودِ میدان می رفتم و پیتزا یا چیزبرگر سفارش می دادم و تا حاضر شدن غذا منتظر می ماندم. درحالی که اکثر موارد گوشیم فقط بیست و چند درصد شارژ داشت و هیچ کدام از سه چراغ گاه نوشت های یک آبی/بنفش...
ما را در سایت گاه نوشت های یک آبی/بنفش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : iblueviolete بازدید : 85 تاريخ : يکشنبه 22 مرداد 1396 ساعت: 6:39

بعد از چندماه با دوستی قدم زدم، حرف زدم و حتی آه کشیدم. کنار دریا نشستیم و به مسافرها، به گرمی هوا و به روزهای آینده خیره شدیم. گاهی داشتن آدمها، نزدیک و بی واسطه یِ حرف و اینترنت و ازین دست، بزرگترین حالِ خوب است. گاهی داشتن آدمهای خوبِ درست توی زندگی، بزرگترین شانس است. یا اصلا، داشتن آدمهای خوبِ درستِ زندگی آنهم بیخ گوشَت بزرگترین شانس زندگی ست.
برچسب‌ها: فرفروک, قُر
+ نوشته شده در  یکشنبه ۲۵ تیر ۱۳۹۶ساعت 12:6 AM  توسط violet  | 
گاه نوشت های یک آبی/بنفش...
ما را در سایت گاه نوشت های یک آبی/بنفش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : iblueviolete بازدید : 64 تاريخ : يکشنبه 22 مرداد 1396 ساعت: 6:39

 روزهای ندیدنش با آرزوی دیدن در عین گذران زندگی عادی می گذرند. زمزمه ی دیدن و ملاقات که می پیچد، شوق دیدنش قلبم را پُر می کند. آنهنگام که می بینمش، آرام ترین، خوشحال ترین و عاشق ترین آدم روی زمینم. جدا که می شویم، یکی دوساعت که می گذرد چیزی شبیه موریانه به جانم می افتد. دلتنگی، دلتنگی و دلتنگی ست ک گاه نوشت های یک آبی/بنفش...
ما را در سایت گاه نوشت های یک آبی/بنفش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : iblueviolete بازدید : 84 تاريخ : يکشنبه 22 مرداد 1396 ساعت: 6:39